سخت و شیرین
من و آرتین و آقای پدر رفتیم قدم زنی ! هم سخت بود و هم شیرین . اولین بار بود که آرتین کفش می پوشید ( کفش سوت سوتی که خاله جونش خریده ) و با ما قدم می زد .. آقای پدر میوه خرید و من و آرتین دست در دست هم کمی قدم زدیم. آرتین دوست داشت پاهای کوچولویش را روی برگها یا ته سیگار و هر آشغالی که روی زمین بود بگذارد. یا بنشیند روی زمین و با آنها بازی کند . دوست داشت برود سمت موتوری که کنار پیاده رو پارک بود. به فروشگاه که رفتیم . مواظب بودم به وسایل یخچال که باز بود دست نزند که جع...
نویسنده :
مامان آرتین
8:43