آرتین مامان

عروسی

26 خرداد که مصادف بود با تولد حضرت علی  ،مراسم عقدکنان عمو پیام بود . از چند روز پیش دلهره داشتم که به آرتین بد بگذرد و از صدای گروه ارکستر بترسد  ، مثل 6 ماه پیش که عروسی خاله آیدا بود و حسابی طفلک کوچولویم اذیت شد . اما یادم رفته بود که آرتین جان بزرگ شده . گل پسرم از ساعت 9 که با پدر و مادر و خواهرم به جشن آمد تا ساعت 2 شب که مراسم تمام شد در حال رقصیدن و خندیدن و اواز خواندن  بود .  ( الهیییییییییییییییییی  ) البته نا گفته نماند که لیلا و خصوصاً لیلی دایم دنبالش بودند تا به زمین نخورد .  که از همین جا برایشان ماچ آبدار می فرستم . تشکر و قدردانی از آقا آرتین که حسابی به ما حال داد ،  ...
7 تير 1390

پسملی مامان بزرگ شده

دیشب که آرتین بازی می کرد بهش نگاه می کردم و فکر کردم چقدر بزرگ شده !   کوچولویی که نمی تونست هیچ کاری انجام بده الان به راحتی راه می ره می دوه بازی می کنه و ... .   -وقتی اعضای صورت رو ازش می پرسم نشون می ده . ( البته هر وقت دلش بخواد ! زیاد رو نمی ده که من هی سوال کنم! )   -شبها یاد گرفته قبل از خواب برای بابا جونی بوس بفرسته . چند شب قبل گفتم شب به خیر بگو بریم بخوابیم . فوری بوس فرستاد و رفت دراز کشید . ( البته فقط برای چند ثانیه. در حدی که من قربون صدقه اش برم که پسرم همه چیز رو می فهمه . بعد بلافاصله بلند شد که بره به بازیگوشیش برسه! )   - دستمال کاغذی برمی داره و میز و مبل...
15 ارديبهشت 1390

مرد کوچولوی ما

گفتم پسرم بزرگ شده نگفتم ؟؟؟                      هفته پیش که به خانه رفتم حالم زیاد خوب نبود . بالش برداشتم و دراز کشیدم و به آرتین که بازی می کرد نگاه کردم . پسرکم وقتی من رو دید با تلاش زیاد رفت و رختخواب خودش را کشان کشان آورد و کنارم لم داد . ( البته فقط به مدت چند ثانیه )   این هم چند تا عکس ! بعد از قدم زنی نیم ساعته خوردن پاپ کورن می چسبه !   در چه فکری هستی که پستونک آنی ( عروسکش! ) را می جوی مادر ؟؟؟؟؟     بزرگ شده اما نه به اندازه ...
17 اسفند 1389

آتش نشانی

  یکی از بازیهای مورد علاقه آرتین خان ما بازی با تلفن هست .  خوشبختانه جز ضربه زدن به تلفن و گاهی گرفتن شماره هایی که وجود ندارند اتفاق دیگری نیفتاده بود . تا اینکه ...    جمعه که مهمان مادرجون بودیم و طبق معمول آرتین خان در حال بازی با تلفن بود ما صدای الو بفرمایید رو از آنطرف خط شنیدیم  و چون هول شده بودیم تلفن را قطع کردیم .   با زدن دکمه تکرار متوجه شدیم که این گل پسر با شماره ۱۲۵تماس گرفته است!!!   ...
24 بهمن 1389

آلبوم آرتین

  این هم یه آلبوم از عکسهای آرتین خان تو یکسال اول زندگی .   آرتین یک روزه . ( بیمارستان ) آرتین ۲ ماهه ( تو بغل بابایی ) آرتین ۳ ماهه .   ۴ ماهگی . ( شست خوری هنگام خواب )   ۵ ماهگی . این هم پنج ماهگی آرتین تو مشهد . همراه مامان و بابا . ۶ ماهگی آرتین خان .   ۷ ماهگی :    ۸ ماهگی   ۹ ماهگی     ۱۰ ماهگی .     ۱۱ ماهگی . این هم جشن تولد یکسالگی . ...
23 بهمن 1389

آرایشگاه

  هفته پیش  با آرتین رفتیم   آرایشگاه عمو سجاد  تا موهای آرتین خان را کوتاه کنیم. کلی دلهره داشتیم که داد و قال راه بیندازد . اما خداییش آرتین جان حال اساسی به ما داد . اصلاْ گریه نکرد نه موقع کوتاه کردن موهایش و نه موقع سشوار کشیدن . پسرم واسه خودش مردی شده . این قبل از کوتاهی     این هم بعدش   اگه نمی نوشتم قبل و بعد  اصلاْ معلوم نبود !!!!   ...
12 بهمن 1389